-
می پرستمت
شنبه 12 آذر 1384 10:07
می دونی همه بهانه برای خوابیدنم تو هستی، می دونی زود میخوابم تا زودتر تو خواب ببینمت ، و باهات حرف بزنم . اصلا می دونی چقدر باهات حرف می زنم. می دونستی تازه فهمیدم عشق چیه زندگی چیه . می دونستی با تو دوباره زنده شدم. با خودم می گم پس تا حالا چی بودم . باور کن وقتی با توام، حتی تمام سلولهای بدنم از بودن با تو عشق می...
-
دستت را به من بسپار
دوشنبه 30 آبان 1384 14:55
دستت را به من بسپار، تا از گرمی آن وجودم را پر کنم . گوشت را به من بسپار ، تازمزمه عشق را در آن جاری کنم . شانه ات را به من بسپار، تا آن را تکیه گاه تنهایی ام کنم. قلبت را به من بسپار ، تا آن را در هاله ای از نور نگهداری کنم . صدایت را به من بسپار ، تا مهربانی ات را تدریس کنم . چشم هایت را به من بسپار ، تا تازگی های...
-
حرف های نگفته
دوشنبه 16 آبان 1384 10:01
دیروز را چون خیالی پندار ، که گران بها ترین تجربه را به تو بخشیده و بس . امروز از خواب برخیز ، و با فراموشی کابوس دیشب با خردمندی گام بردار . تجربه یگانه معلمی است ، که نخست آزمون می گیرد و سپس تعلیم می دهد . پس او را گران بهادان، و به جای افسوس از آن به نحوی شایسته بیاموز . کسی در باد می خواند ، تو را تا اوج می خواهم...
-
صدای آشنا
دوشنبه 16 آبان 1384 09:52
گوش کن ای دل صدای آشنا را بشنو بار دیگر عشق یاری حلقه بر در می زند روزها و شب ها شکوه می کردی ز تنهایی ولی با تو گفتم که عشق آخر به ما سر میزند
-
انتظار
دوشنبه 16 آبان 1384 09:50
در جاده های انتظار منتظر کسی هستم شاید بیاید با آمدنش پایان غمهایم التیام دردهایم روزهای خوش زندگی ام فرا خواهد رسید. در لابلای امید و آرزوهایم نام خوش زندگی ام فقط نام تو میدرخشد در فراسوی خیالم با نگاه تو به آینده می نگرم در گلستان زندگی ام تنها به تو می اندیشم.
-
خوشبختی
دوشنبه 16 آبان 1384 09:48
قصه ی برف به تابستان است و صداقت گل نایابی است و در چشم های شقایق ها نیز عابر بی عاطفه ی غم جاری است به چه کس باید گفت که با تو خوشبخت ترین انسانم
-
دلتنگی
یکشنبه 15 آبان 1384 10:21
وقتی در تنهایی خودم قدم می زنم خاطرات با تو بودن آرامشم را بر هم می زند چه پریشانی لذت بخشی است دلتنگ تو بودن دلم برای شنیدن صدایت تنگ شده برای دیدنت........... دیشب در خواب منتظر آمدنت بودم اما به خوابم هم نیامدی و درد انتظار را در خواب هم حس کردم
-
دوستت دارم
یکشنبه 15 آبان 1384 10:17
ساده ولی زیبا به تو لبخند می زنم تمام معنی هستی در نگاهت ریخته است ساده ولی زیبا برایت لباس می پوشم لباس سفیدی که می گویند رنگ پاکی است ساده ولی زیبا دستهایت را در دستانم می گیرم دستانی که همیشه و همه جا مرحم دل تنگم بوده اند ساده ولی زیبا لبانت را می بوسم لبانی که شیرین تر از عسل می خندند ساده ولی زیبا در آغوشت می...
-
گل وحشی
یکشنبه 15 آبان 1384 10:16
کاش ای تنها امید زندگی می توانستم فراموشت کنم تا شبی چون آتش سوزان عشق در فضای سینه خاموشت کنم کاش آن شب در گلستان خیال ای گل وحشی نمی دیدم تو را تا نسوزم در خزان آرزو کاش من هرگز نمی دیدم تو را